تاریخ زیبایی‌شناسی

 

 نویسنده: برنارد بوزانکت

مترجم: منوچهر صانعی دره‌بیدی

چاپ اول

۱۳۹۹

نگارش: مجید پروانه‌پور

 

نویسنده: برنارد بوزانکت

مترجم: منوچهر صانعی دره‌بیدی

چاپ اول

۱۳۹۹

نگارش: مجید پروانه‌پور

ص. 13. شایستهٔ تأکید است که فیلسوف زیبایی، گستاخی و جسارت حمله به قلمرو هنرمند را با موضوع[1] دعوای (محل نزاع) اصول و احکام انتقادی درنمی‌آمیزد. باور به اینکه موضوع از این قرار است، زیبایی‌شناسی را بیشتر به رسوایی می‌کشاند، که اگر این نظر درست بود، کاملاً شایستهٔ آن بود.

آیا معنای این جملات را درک می‌کنید؟ روشن است نویسنده از چه سخن می‌گوید و منظورش دقیقاً چیست؟

جملهٔ انگلیسی را مرور می‌کنیم:

  1. xi: It is important to insist that the aesthetic philosopher does not commit the impertinence of invading the artist’s domain with an apparatus belli of critical principles and percepts. The opinion that this is so draws upon aesthetic much obloquy, which would be fully deserved if the opinion were true.

[ترجمهٔ پیشنهادی: شایستهٔ تأکید است که فیلسوف زیباشناس، مرتکب این جسارت و گستاخی نمی‌شود که مجهز به ساز و برگ جنگیِ اصول و مفاهیم انتقادی، به قلمرو هنرمند یورش ببرد. باور به اینکه فیلسوف زیباشناس چنین کاری می‌کند، موجب سرزنش‌های فراوان برای زیباشناسی می‌گردد، سرزنش‌هایی که در صورت درست بودن چنین باوری،  زیباشناسی کاملاً سزاوار آن می‌بود.]

 

ص. ۱۷. تکلیف اصلی من در فراهم‌آوردن ویرایش دوم این کتاب این بوده است که تا حد ممکن از طریق اصلاح یادداشت‌ها کاستی‌هایی را برطرف کنم که از انتشار رسالهٔ استاد باچر[2] با عنوان نظر ارسطو در مورد شعر و هنرهای زیبا به وجود آمده بود.

p.xiv: My chief duty in preparing a second edition of this work has been to remove so far as possible, by corrections in the form of notes, the defects which arose from its being published previously to Professor Butcher’s Treatise on Aristotle’s Theory of Poetry and Fine Art.

[ترجمهٔ پیشنهادی: تکلیف اصلی من در تدارک دیدن ویراست دوم این اثر آن بوده است که تاحدممکن، و از طریق اصلاحاتی در قالب یادداشت‌، نواقصی را که به دلیل انتشار این کتاب پیش از رسالهٔ استاد بوچر با موضوع نظریه ارسطو در باب هنر زیبا  بدان راه یافته است برطرف سازم.]

 

ص. 122. اما وقتی دانش مدنیِ دولت شهریونانی اهمیت خود را از دست داد و فلسفهٔ انداموار یونان مانند امپراتوری اسکندر درهم شکست، ضرباهنگ تازه‌ای سربرآورد که می‌توان نشانه‌هایی از اندیشه را در آن در حال گذر دید که دوباره شکل می‌گرفت و در آن هنگام توسط تفکر تمرکزیافتهٔ آتنِ شکوهمند تصاحب می‌شد.

(در پانویس همین صفحه آمده است: مقایسه کنید با ملاحظات مَکایل (Mackail)، هستی‌شناسی یونانی، ص 289، در فساد و تباهی تولید هجوآمیز و مسئله‌دار در خلال شکوفایی آتن عصر پریکلس، بنگرید به عنوان شعر در بند ب در صفحات آینده)

  1. 81. But when Hellenic city-politics had lost their importance, and the organic philosophy of Hellas had broken up like the empire of Alexander, a new temper supervened in which, it may be observed in passing, some clues of thought were picked up again which had been thrust aside for the moment by the centralized speculation of Imperial Athens.

(footnote: Cf. Mr. Mackail’s remarks. Greek Anthology, p. 289, on the interruption of epigrammatic production during the bloom of Periclean Athens. See below, p. 86.)

[ترجمهٔ پیشنهادی: اما هنگامی که سیاست‌های مدنی یونانیْ اهمیت خویش را از دست داده و فلسفهٔ انداموار یونانیان نیز همچون امپراتوری اسکندر تکه‌تکه گشته بود، خلق‌خویی نوین سر برآورد که، با تأملی گذرا در آن، می‌توان دید که بار دیگر سرنخ‌هایی از تفکر را پی می‌گیرد که عجالتاً در تأملاتِ مرکزیت‌یافته در آتنِ سلطنتی به آنها توجهی نمی‌شد.]

[ترجمهٔ پیشنهادی پانویس: مقایسه کنید با مک‌کیل، منتخبات یونانی، ص 289،  در باب تعلیق آثار هجوپردازانه در اوج دوران شکوفایی آتنِ عصر پریکلس، بنگرید به ص. 86.]

ص. 127. ب. در دوره‌ای که مورد بحث ماست، در فن شعر چه مقدار مطلب بیشتر از طریق فشارهای پراکندهٔ فرهنگ بشری به دست آمده است تا از طریق عمق الهامی که به‌خصوص آشکار می‌نماید.

p.86. β. How much was achieved in the period of which we speak rather by the dispersive pressure of humane culture than by the depth of inspiration is especially apparent in poetic art.

[ترجمهٔ پیشنهادی: این را که در دورهٔ مورد بحث‌مان چه مقدار از دستاوردها نه از طریق عمقِ الهام بلکه از طریق فشار پراکنده‌سازِ فرهنگ نوع‌دوستی حاصل گشته است، در هنر شاعری به طور خاصی نمایان است.]

ص. 363. با این وصف تعریف معروف او از خنده به عنوان انفعال را که ناشی از انتظاری است که ناگهان متوجه نیستی شده است احتمالاً باید در تعریف هگل از نمایش خنده‌دار (کمدی) مؤثر بوده باشد. پیوند مستقیم او با تکان ذهنی‌ای که با تکان عضله‌ای خنده تجربه شده است، طنینی ماده‌گرایانه دارد که بِرک را به یاد می‌آورد؛ اما روان‌شناسی جدید در مورد پیوند بین هیجان ذهنی و کشش عضلانی سخنان بسیاری برای گفتن دارد و سادگی و شدت قول کانت در یکی بودن این دو، آنگونه که به نظر می‌رسد، اگر حاوی حقیقت مهمی باشد باید به حساب مذاق او گذاشته شود.

  1. 282. Nevertheless his famous definition of laughter as an affection arising from an expectation suddenly brought to nothing, probably had to do with Hegel’s definition of comedy. His direct connection of mental shock thus experienced with the muscular convulsion of laughter has a materialistic sound, recalling Burke; but modern psychology has much to say of the bond between mental and muscular tension, and the simplicity and abruptness of Kant’s identification should count in his favor, if, as seems probable, it contains an important truth.

[ترجمهٔ پیشنهادی: با این حال، تعریف مشهور او از خنده در مقام انفعالی که ناشی از توقعی است که به ناگاه به‌کلی از بین می‌رود و هیچ‌وپوچ می‌گردد، یحتمل با تعریفی که هگل از کمدی به دست می‌داد در ارتباط بود. پیوند مستقیمی نیز که او میان شوک ذهنی ناشی از چنین تجربه‌ای با پرش عضلانی ناشی از خنده برقرار می‌ساخت نیز طنینی ماده‌گرایانه دارد که بِرک را به یاد می‌آورد؛ در هر حال، روان‌شناسی مدرن در مورد پیوند میان تنش ذهنی و عضلانی سخنان بسیاری برای گفتن دارد، و سادگی و غیرمترقبه‌بودنِ قول کانت در یکی گرفتنِ این دو را، اگر، چنانکه محتمل می‌نماید، حامل حقیقی مهم باشد باید به پای امتیاز فکری خود او نوشت.]

 

به جرأت می‌توانم بگویم در تقریباً تمامی صفحات این ترجمه می‌توان غلط‌ها، ترجمه‌های مبهم یا نادقیق، افتادگی‌ها، و بی‌توجهی‌هایی فراوانی به دشواری متن اصلی و مباحث پیش رو یافت. برنارد بوزنکت را اساساً می‌توان فیلسوفی قرن نوزدهمی در شمار آورد و به همین دلیل انگلیسی نگارشی او انگلیسی جدید و روانی برای ذهن مخاطب امروزی به حساب نمی‌آید. مضاف بر این او از اصحاب ایدئالیسم انگلیسی است و ویراست دوم کتاب تاریخ زیباشناسی او در سال 1904 منتشر شده است یعنی قریب به صد و بیست سال پیش. تمامی این ملاحظات صرفاً گواهی است بر دشواری کاری که مترجم بر عهده دارد. دایرهٔ مباحث کتاب و تنوع اندیشه‌ها و اصطلاحاتی که در آن مورد بحث قرار می‌گیرد به گونه‌ای است که هر مترجمی که قصد ترجمهٔ آن را داشته باشد لاجرم به بازنگری در تصمیم خویش تشویق می‌کند.

فارغ از نام یا شهرت این یا آن مترجم و اندیشمند، بر ذمهٔ اوست که آنچه را به فارسی باز می‌گرداند جدی بگیرد و در این راه اشتباهات را به حداقل برساند. ترجمهٔ حاضر از این اثر فاقد کیفیت لازم است و امتیاز بسیار ضعیفی از ترسنج می‌گیرد. اثر باید خواندنی باشد و حرفه‌ای‌ترین متخصص آشنا به بحث و عام‌ترین خواننده را به یکسان در متن خویش هدایت کند. ترجمهٔ حاضر اما مخاطب متخصص را کلافه می‌کند زیرا مستمراً مجبور به بازخوانی متن و اقرار به ابهام متن و کج‌فهمی مترجم می‌کند (اگر مسایل مرتبط با چاپ و نشر را در اینجا نادیده بگیریم) و خوانندهٔ عام را نیز به سرگشتگی و دلزدگی از مباحث می‌کشاند چرا که برای او، دست‌یابی به معنایی محصل از صفحات این کتاب براستی کاری دشوار بل نزدیک به محال می‌گردد.

 

[1] apparatus belli

[2] Butcher